دیوار و دیوار
هزار سال
پی روزنه ای
خشت خشت
بوییدم
بوی خشت ها را
خوب می شناسم
مثل عطر تو
گرچه توهم دیواری
نه روزنه ای
که عطر تو را له می زند
یا غنچه ای
که عشق تو را شعر می کند
و تنهایی خود را
که بر خشت می روید
و بعد می میرد
و من
که خشت را می بویم
عطر تو را له می زنم
و بعد می میرم