-
درد درون
24 آذر 1392 13:20
هیچ دردی مثل تنهایی نیست وقتی که از درون است روی برگ شناسنامه ات میان رشته های ژنهایت ثانیه ها درد می شوند هر ثانیه و هر ثانیه و درد می شود، جزو هستیت مثل چشم و گوش مثل دست و پا و یا بیشتر یادت نمی رود زندگی، تحملی اجباریست و مرگ آرزویی دور دوری و جدا از همه چیز از خودت شناسنامه ات رشته های ژن هایت چشم و گوش و دست و...
-
عشق و زهر
12 آبان 1392 14:03
وقتی که عشق گناه شد سیگار دود می شود فندک تمام می شود شیشه فاز می دهد تریاک زهر می گیرد وقتی که عشق گناه شد زندگی دود می شود زندگی زهر می شود
-
عطر تو
18 خرداد 1392 09:25
دیوار و دیوار هزار سال پی روزنه ای خشت خشت بوییدم بوی خشت ها را خوب می شناسم مثل عطر تو گرچه توهم دیواری نه روزنه ای که عطر تو را له می زند یا غنچه ای که عشق تو را شعر می کند و تنهایی خود را که بر خشت می روید و بعد می میرد و من که خشت را می بویم عطر تو را له می زنم و بعد می میرم
-
شکست
18 خرداد 1392 09:24
همیشه عشق شکست می خورد در غبار فراموشی و با باد دروغ به دوردست می رود همیشه قانونی هست که عشق را سنگسار کند با قلوه هایی که ما تراش می دهیم دست دژخیم را می بوسیم تا نباشیم تا قطره های لذت دود شوند وقتی که تشنه ایم وقتی که تاریکیم و تنها وقتی که توده ای بی رنگیم شعله های عشق را چه بی رحم فوت می کنیم تا تولد هیچ را جشن...
-
بی انتها
13 خرداد 1392 16:27
تو ماهی ماهی که هرگز شبم ندید تو نازی نازی که آغوشم نبود و من حدیث درد شدم وقتی نبودی همه چیز مثل تو بی انتها که روشنائیت را نداشت و تاریک بود تو نیستی و شاید که چشمانت مرا تاریکی بی انتها می بیند و نمی دانی این همه تاریکی فقط نور تو را می خواست وقتی به نیستی می لغزید
-
[ بدون عنوان ]
7 فروردین 1392 16:59
چشمان تو انتهای تمام دردهایند گرچه بی انتهایند آنقدر زیبا که آسمان می لرزد و زمین می رقصد چشمان تو انتهای تمام دردهایند پس چرا تمام دردهای من شدند؟
-
[ بدون عنوان ]
7 فروردین 1392 16:59
بغزهایم را می بلعم نگاهت مرا می بلعد به دریای چشمانت غرق می شوم ببین چگونه نهنگ دریای عشق شدم نهنگ بی آب ...
-
[ بدون عنوان ]
23 اسفند 1391 12:36
در نگاه تو غرق می شوم کاش قایقی بودم برگونه های تو می لغزم کاش قطره ای بودم برلبان تو می میرم کاش بوسه ای بودم برمژه هایت می نشینم کاش غباری بودم بر دستان تو حلقه می شوم کاش نگینی بودم و بر آغوش تو می میرم کاش خیالی بودم سرانگشت تو را می بویم کاش پروانه ای بودم کاش قطره ای بودم کاش ذره ای بودم کاش گرده ای بودم
-
دنیای کوچک
23 اسفند 1391 12:09
چشمانم اشک است قلبم گرفته بی تو نفسها سنگین و سردند آخرِِِ من زود رویای تو دور دردم بزرگ و راه تو بلند تو برگ گلی من جنگل خشک تو شبنم زده من مرد اشکم چیزی ندارم به پای چشمت فدایی کنم تمام دنیا مال نگاهت تمام دنیا تمام دنیا چیز کوچکیست برای عشقت اگر خدا بود این مرد تنها برای تو بود تمام دنیا خدای عشقم برای تو بود تمام...
-
نازی تو زیبایی
23 اسفند 1391 11:31
نازی تو آرزویی که حتی گفتنش یک آرزوست نازی ستاره ای که خورشید پیش تو تاریک است نازی تو عشقی که افسانه ها پیش تو کمرنگند نازی تو افسانه ای آنقدر دور که افسانه ها حقیقتند ناز تو زیباست نازی نام تو زیباست نازی آخ چه لذتی دارد وقتی که می نشینم هزار بار نام تو را می گویم که این جریمه عشق است و نام زیبای تو هم برلبان من...
-
قصه شب
23 اسفند 1391 11:11
من شبم مرا می شناسی ولی در تاریکی وقتی که هنوز نیستی تو شبنمی تو را می شناسم ولی در روشنی وقتی که دیگر نیستم...